امروز: سه شنبه 29 اسفند 1402
دسته بندی محصولات
لینک دوستان

تحقیق تاریخ شهرهای ایران 33 ص

تحقیق تاریخ شهرهای ایران 33 صدسته: تاریخ و ادبیات
بازدید: 1 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 301 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 33

تحقیق در مورد تاریخ شهرهای ایران 33 صتاریخ شهرهای ایران 33 صدانلود تحقیق در مورد تاریخ شهرهای ایران 33 صتاریخشهرهایایرانتحقیقموردتاریخشهرهایایران

قیمت فایل فقط 5,850 تومان

خرید

توضیحات :

تحقیق تاریخ شهرهای ایران 33 صفحه در قالب Word قابل ویرایش

بخشی از متن :


مشهد(استان خراسان رضوی)
واژه مشهد به معنی شهود، حضور و شهادتگاه است و به این معانی به واژه «مشاهد» جمع بسته می شود. واژگان «مشهد» و «مشاهد» در عرف و اصطلاح سده 3 هـ . ق، بر گور اولیاء ائمه(ع) و رجال اطلاق می شده است، چنان كه در آن زمان، مشهد مرغاب در فارس، و مشهد میهنه ( آرامگاه ابوسعید ابوالخیر) و مشهد توس یا مشهد رضوی در خراسان، وجود داشته است. حضرت رضا(ع) پس از شهادت به دست مامون عباسی در سال 202 هـ . ق، در آرامگاه هارونی سناباد به خاك سپرده شد. از آن پس «سناباد نوغان» به نام «مشهد» خوانده شد و به مرور زمان بر پهنه آن، به ویژه در زمان شاه تهماسب صفوی افزوده گشته و مردم توس به مشهد كوچ داده شدند.
توس، عبارت بود از ناحیه شمالی خراسان، بر مسیر بالای كشف رود و سرشناس ترین شهرهای آن، عبارت بودند از : نوغان، تابران و رادكان. نوغان تا اواخر سده 3 هـ . ق، دارای اهمیت و اعتبار بود. ویرانه های نوغان، در شمال باختری مشهد، نزدیك روستای حسین آباد و مهر آباد قرار داشت. پس از آن، شهر تابران اهمیت و گسترش یافت و بعد ها به توس سرشناس شد. شهر مشهد، كه در آغاز، آرامگاهی در آبادی سناباد نوغان بود، اندك اندك گسترش یافت. نام نوغان از حدود سال 730 هـ . ق، فراموش شد. شهر توس و در حقیقت تابران نیز در سال 791 هـ . ق، ویران شد و مشهد جای آن را گرفت؛ تا سرانجام در دوران صفوی، مركز ناحیه پیشین توس و تمامی خراسان گشت. در بند هشن اوستا از توس به نام «توسا» یاد شده است. در كتاب وندیداد نیز آمده است كه اهورا مزدا اراضی شانزده گانه را آفرید و «اوروا» یكی از آن ها بود. این واژه را اوستا شناسان با شهر توس یكی دانسته اند. بر پایه داستان های ملی بنای اصلی شهر را به جمشید - شاه پیشدادی - و بازسازی آن را به توس،‌ پسر نوذر - پهلوان و سپهسالار ایران - نسبت می دهند. افسانه می گوید كه وی نهصد سال در زیر آسمان این شهر زندگی كرد و نام خود را بر این شهر نهاد. این روایت ها می رساند، كه شهر توس در روزگار ساسانیان وجود داشته است.
بین سال های 31 و 32 هـ . ق در زمان خلافت عثمان، بخشی از خراسان، از جمله توس، به دست مسلمانان افتاد. در روزگار خلافت عبدالملك مروان( 65- 86 هـ . ق) بنی تمیم دژ توس را گرفتند و تا سال 125 هـ . ق،‌ آن را در دست داشتند. در سال 192 هـ . ق هارون الرشید به منظور رسیدگی به ستم های علی بن عیسی - حاكم خراسان - و جنگ با خوارج خاور ایران، رهسپار آن دیار گردید. وی در راه بیمار شد و زمانی كه به گرگان رسید، بیماری او شدت یافته در توس درگذشت. وی را در 193 هـ . ق،‌ در محلی كه ده سال بعد حضرت رضا(ع) در آن جا به خاك سپرده شد، دفن کردند. در سال 265 هـ . ق، احمد بن عبدالله خجستانی، توس را ویران ساخت. در سال 336 هـ . ق ابومنصور توسی - حاكم وقت توس - علیه نوح بن نصر سامانی سر به شورش برداشت. نوح پس از شکست دادن ابومنصور، بار دیگر وی را بر حکومت توس گمارد. در سال 389 هـ . ق بكتوزون و فایق، از سرداران منصور بن نوح سامانی متحد شده منصور را كور كرد ند و برادرش عبدالملك بن نوح را به حكومت برداشتند. محمود غزنوی با باخبر شدن از این ماجرا به ماوراء‌ النهر لشگر كشید. وی‌ بكتوزون و فایق را شكست داد و تمامی خراسان را به دست آورد و ارسلان جاذب را به حكومت توس منصوب كرد.
از سال 421 هـ . ق، سلجوقیان اندك اندك در شهرهای مهم خراسان رخنه كردند. ملكشاه سلجوقی در 465 هـ . ق، توس را به تیول به خواجه نظام الملك توسی، وزیر خود داد. با شکست سلطان سنجر سلجوقی از غزان در سال 548 هـ . ق، امرای وی، خاقان ركن الدوله محمود، خواهر زاده سنجر را از ماوراء‌ النهر به خراسان دعوت كردند و به نام او به عنوان سلطان خطبه خواندند. در این زمان موید آی آبه، غلام پیشین سلطان سنجر، نیشابور، ابیورد، بیهق،‌ دامغان و توس را گشود و همراه خاقان محمود به جنگ غزان رفت. با چیره گی غزان در 553 هـ . ق، بار دیگر خراسان مورد تاخت و تاز و چپاول واقع گردید.
در سال 618 هـ . ق، لشگریان چنگیز مغول به دنبال محمد خوارزمشاه به توس آمدند. توس نیز مانند نیشابور به دستور تولری، پسر چنگیز خراب شد. این شهر بار دیگر در روزگار حكومت اوكتای قاآن (626- 629 هـ . ق) باز سازی شد و از آن زمان چندین بار مركز فرمانروایی مغولان گردید. در این دوره مسیحیان توس از آزادی زیادی برخوردار بودند، به طوری كه در سال 1279 م، اسقف توس به سمت مطرانی (سراسقفی) چین انتخاب شد. پس از برافتادن ایلخانان ایران، توس، قوچان، كلات،‌ ابیورد و نسا، جزء قلمرو حكومت كوچكی شد، كه امیر ارغون شاه، رئیس طایفه جون باخترانی (جان قربانی) ایجاد كرده بود. در حدود سال 790 هـ . ق، حاكم محلی توس از خاندان جان قربان،‌ نام امیر تیمور را از خطبه انداخت، اما طولی نكشید، كه در سال 791 هـ . ق، از میران شاه، پسر تیمورلنگ شكست خورد و باعث ویرانی دوباره توس شد. پس از این رویداد، توس اهمیت و اعتبار خود را از دست داد و بازسازی آن پس از مرگ تیمور، در روزگار حكومت شاهرخ، یعنی در سال 807 هـ . ق صورت گرفت.
در دوران پادشاهی شاه عباس بزرگ، اعتبار و رونق شهر مشهد رو به فزونی نهاد. در این دوره صحن عتیق استان قدس گسترش یافت، و شاهراهی میان اصفهان – مشهد و هرات ایجاد و كاروانسرا ها و آب انبارهای بزرگی در مشهد پی افكنده شد. در اواخر دوره صفوی ملك محمود سیستانی تون (فردوس) را گرفت و سپس با گشودن تمام خراسان در مشهد استقرار یافت. در این زمان،‌ در قوچان بین شاه تهماسب صفوی، و نادر قلی افشار پیمانی بسته شد. به موجب این پیمان نادر فرمانده سپاه ایران شد و مشهد را در 1139 هـ . ق، از ملك محمود سیستانی پس گرفت. پس از قتل نادر شاه افشار در 1160 هـ . ق، علیقلی خان (عادل شاه) برادر زاده نادرشاه به پادشاهی رسید، وی در 1161 هـ . ق، به دست برادرش ابراهیم خان كشته شد و شاهرخ، پسر رضا قلی میرزا و نوه نادر شاه به حكومت رسید.
شاهرخ شاه تا سال 1210 هـ . ق، در مشهد، برخراسان فرمانروایی كرد و در همان سال به دست آقا محمد خان قاجار از حكومت بركنار شده درگذشت. با قتل نادرمیرزا، پسر شاهرخ شاه، آخرین باز مانده افشار در سال 1217 هـ . ق، به دست فتحعلی شاه قاجار، سراسر خراسان، از جمله شهر مشهد به دست قاجاریه افتاد. شهر مشهد درگذر تاریخ آسیب ها و خسارت های زیادی دیده شاهد چپاول ها و كشتارهای بسیاری بوده است؛ با این حال اكنون از شهرهای بزرگ، آباد، پر نفوس و درجه اول ایران به شمار می رود.

ساری(استان مازندران)
بنای ساری، مركز استان مازندران را به طوس نوذر نسبت می دهند كه در قرن اول هجری به دست فرخان بن دابویه از ملوك گاوباره تجدید بنا شده است. ساری بعد از «اسپهبدان» نیز تقریبا تا به امروز مركز مازندران بوده و فرمانروایان طاهری، زیدی و آل باوند تا سال 635 هجری در آن جا حكومت كرده اند. مسجد بزرگ ساری اولین بنایی بود كه مسلمین توسط ابوالخصیب، نخستین حاكم عباسی طبرستان، ‌در سنه 140 هـ . ق احداث كرده و سپس در همان جا مسجد جامع شهر را نیز بنا نمودند. بنای این مسجد در زمان هارون الرشید و به وسیله یحیی بن یحیی شروع و توسط مازیاربن قارن تمام شد. این شهر در سال 298 هجری توسط اقوامی كه از دریای مازندران و سواحل آن هجوم آورده بودند به آتش كشیده شد و در اوایل قرن چهارم نیز در اثر سیل صدمات بسیار دید و خراب شد. ساری درزمان سلطان محمود خوارزم شاه و نیز بعد از آن، در حمله مغول آسیب بسیار دید و در زمان مستوفی، شهر تقریبا ویرانه بود. حسام الدوله اردشیر، در«دولت آباد» یا «اترابن» قصری ساخت كه احتمالا تپه های سنگر در دهكده های«لیمون» و«دولت آباد»، آثار خرابه های آن قصر باشند. در دوره صفویه – در زمان شاه عباس اول بناهای مهمی در ساری بنا کردند. هنگامی كه زندیه، طبرستان را فتح كردند، مركز طبرستان، از ساری به «بارفروش»( بابل كنونی) منتقل شد. در دوره آقامحمد خان قاجار (1200-1211 هـ . ق( مركز مازندران مجددا از بار فروش به ساری منتقل گردید. به همین جهت به آبادی و عمران آن كمك شد. زلزله سال 120هـ . ق عده زیادی از سكنه آن را به دیار عدم فرستاد و شهر بیش از پیش رو به ویرانی نهاد. در دوران اخیر با عبور راه آهن از كنار شهر و احداث خیابان ها و ساختمان های دولتی بار دیگر ساری رو به آبادانی نهاد و امروزه یكی از شهرهای زیبای استان مازندران و شمال كشور است.
قزوین (استان قزوین)
در مورد علت نام گذاری قزوین؛ نظرات زیادی در متن های تاریخی مطرح شده است. تاریخ نگاران ایرانی و عرب عقیده دارند كه واژه «قزوین» از جمله «این كش وین» گرفته شده است، به این شرح که وقتی سركرده سپاه كسرا به هنگام نبرد، در صف لشكریان خود خللی دید، با عبارت «این كش وین» (یعنی به آن كنج بنگر) زیر دست خود را مأمور رفع خلل كرد و در نتیجه سپاهیان او پیروز شدند. آن گاه در آن محل شهری بنا كردند و آن را «كشوین» نامیدند و در دوره اسلامی، عرب ها، این واژه را معرب كرده و آن را «قزوین» نامیدند. عقیده یونانیان دراین مورد بر این است که پیش از دوران هخامنشی، مردمی كه آن ها را «كاسی» یا «كاسیت» می نامیده اند، در كرانه باختری دریای قزوین می زیستند كه به گفته بعضی از تاریخ نگاران یونانی و آریایی جزو نژاد «میت تانی» به حساب می آمدند. این قوم ظاهرا مدت ها پیش از مادها به ایران آمده و قرن ها در كرانه باختری دریای كاسپین (خزر) استقرار یافته بود. نام قزوین نیز از نظر آنان، از نام دریای كاسپین گرفته شده است. نظر دیگری، وجه تسمیه قزوین را متأثر از موقعیت طبیعی، جغرافیایی و حوادث تاریخی روی داده درآن می داند. گفته می شود كه كوهستان های شمالی قزوین همواره زیستگاه مردمان سركش بوده و آبادی های دشت قزوین پیوسته دست خوش تاخت و تاز و تاراج طایفه های گوناگون قرار داشته است. به فرمان حاكم وقت، برای جلوگیری از تاخت و تاز كوه نشینان، یك دژ در مدخل كوهستان شمالی قزوین و دژ بزرگ دیگری برای استقرار سپاهیان در محل كنونی قزوین بنا كردند. اولی را «دژ بالا» و دومی را «دژ پایین» نامیدند که با گذشت زمان، نام «دژ پایین» دچار دگرگونی شده و به «دژپین»، «گژوین» و سپس «كشوین» تبدیل شده است. در دوران شاپور ذوالاكتاف قلعه ای - در جای همان دژ - بنا كرده و همان کشوین نامیده شد. این نام در دوره اسلامی معرب شده و به قزوین تغییر یافته است.
بنای اولیه شهر قزوین، به شاپور اول ساسانی معروف به شادشاپور نسبت داده می شود. او شهر قزوین را برای جلوگیری از تهاجمات دیالمه بنا کرد و سپاهیان خود را در دژها و استحكامات زیادی که در آن ایجاد کرده بود، مستقر نمود. به مرور زمان؛ این پایگاه نظامی توسعه یافت و هسته اصلی شهر قزوین - که همواره به عنوان گذرگاه مهم طبرستان و دریای مازندران (خزر) اهمیت فراوان داشته؛ به وجود آمد. با آغاز دوره فتوحات اسلامی و حملات اعراب به ایران در سال 24 هـجری قمری قزوین به محاصره براء بن عازب - از سرداران معروف عرب - درآمد و چون مردم این شهر مانند بسیاری دیگر از شهرهای ایران ‌اسلام را پذیرفتند، ازپرداخت جریمه معاف شدند. قزوین در دوره اسلامی نیز همانند دوره ساسانیان - كه پایگاه مستحكمی برای جلوگیری ازهجوم مهاجمان دیلمی بود – اهمیت جنگی پیدا کرده و پایگاه و مبدأ عملیات بعدی لشكریان عرب شد. در زمان امویان، پسرحجاج بن یوسف؛ نخستین مسجد جمعه آن را بنا نهاد كه به «مسجد الثور» معروف شد. این مسجد تا زمان هارون الرشید معتبرترین مسجد قزوین بود. در سال 176 هـجری قمری, قلعه یا شهر دیگری توسط خلیفه هادی موسی بن عباسی در مقابل شهر قدیم قزوین ساخته شد كه به «مدینه موسی» یا «مدینه مباركیه» معروف شد. وقتی هارون الرشید - خلیفه عباسی – به قصد خراسان از راه قزوین می گذشت، از گرفتاری های مردم قزوین در مقابل هجوم های دیالمه و مقاومت شجاعانه آن ها آگاهی یافت و به سعد بن العاس - والی عراقین و قزوین - دستور داد كه حصاری به دور «مدینه موسی» بكشد و مسجدی نیز در آن بسازد، اما با مرگ او حصار ناتمام ماند، تا این كه یكی از فرماندهان ترك دستگاه عباسی به نام موسی ابن بنا كه مأمور جنگ با حسین بن زید علوی شده بود،‌ در سال 256 هـ جری قمری بنای آن را به اتمام رساند.

فهرست مطالب :

فهرست

مشهد 4         تبریز...................................25
ساری 5             بیرجند.................................26
قزوین 6 بوشهر.................................27
اراک 7 بندرعباس.............................27
ارومیه 8 بجنورد.................................28
شهرکرد 9 ایلام....................................29
همدان 11             اهواز..................................29
گرگان 12           اصفهان...............................30
یزد 16 اردبیل.................................31
یاسوج 17 منابع..................................32
کرمانشاه 17
کرمان 17
سنندج 19
شیراز 20
سمنان 21
زنجان 22
زاهدان 23
رشت 24
خرم آباد 24
تهران 25

قیمت فایل فقط 5,850 تومان

خرید

برچسب ها : تحقیق در مورد تاریخ شهرهای ایران 33 ص , تاریخ شهرهای ایران 33 ص , دانلود تحقیق در مورد تاریخ شهرهای ایران 33 صتاریخ , شهرهای ایران

نظرات کاربران در مورد این کالا
تا کنون هیچ نظری درباره این کالا ثبت نگردیده است.
ارسال نظر